نمایش جزئیات
آموزش امر به معروف و نهی از منکر
دسته بندی: آموزش
امر به معروف و نهی از منکر
دکتر سید محسن میرباقری
فهرست مطالب این مقاله را ببینید [پنهان سازی فهرست]
- 1 امر به معروف و نهی از منکر
- 2 الف- بیتفاوت بودن یا نبودن
- 3 امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم
- 4 ب- معیار تشخیص معروف و منکر
- 5 ج- فطری بودن امر به معروف و نهی از منکر
- 6 د- حوزههای امر به معروف و نهی از منکر
- 7 هـ – شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر
- 8 و- آداب امر به معروف و نهی از منکر
بنا بر آموزههای اسلامی انسانها نمیتوانند نسبت به یکدیگر بی تفاوت باشند. امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات دینی است و در آیات متعددی از قرآن کریم به آن سفارش شده است. در این مقاله بر پایه آیات قرآن کریم به بررسی موضوع امر به معروف و نهی از منکر میپردازیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- ضرورت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
- معیار تشخیص معروف و منکر
- فطری بودن امر به معروف
- امر به معروف فردی و اجتماعی
- شرایط واجب شدن امر به معروف و نهی از منکر
- آداب امر به معروف و نهی از منکر
چکیده
- قرآن کریم به ما میآموزد که هم باید خودمان کارهای خوب انجام دهیم و از بدیها فاصله بگیریم و هم دیگران را راهنمایی کنیم. از این رو لقمان حکیم در برنامه تربیتیاش تنها از فرزندش نمیخواهد که نماز بخواند بلکه به او میآموزد که دیگران را نیز به کار خوب تشویق کند.
- معیار شناخت معروف و منکر: ما به عنوان مسلمان مهمترین معیار را فرامین الهی میدانیم چرا که خداوند هر آنچه را که طیب و پاکیزه بوده، حلال و هر آنچه را که خبیث و آلوده بوده، حرام کرده است.
- امر به معروف و نهی از منکر یک امر فطری است به این معنا که تمام انسانها نسبت به محیط پیرامونشان حساس هستند و نمیتوانند به امور بدی که اطرافشان اتفاق میافتد بیتفاوت باشند.
- حوزههای امر به معروف و نهی از منکر:
- فردی: تذکراتی که به افراد در ترک واجبات یا ارتکاب محرمات باید داده شود.
- اجتماعی: قیامهای گروهی و اجتماعی در برابر منکرات اجتماعی مانند قیام امام حسین (ع) و اصحاب ایشان در برابر منکری که قصد نابودی اسلام را داشت و قیام امام خمینی (ره) و مردم ایران دربرابر کفر جهانی.
- شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر:
- علم و آگاهی آمر به معروف: تذکر باید از روی علم به مسأله باشد و در جایی که حکم الهی را نمیدانیم و یا بر اساس سلیقه نباید به امر یا نهی اقدام کنیم.
- احتمال اثر: در امر به معروف و نهی از منکر باید احتمال اثر وجود داشته باشد و در جامعه ایمانی ما قطعاً اثر خواهد داشت حتی اگر طرف مقابل از ما نپذیرد خصوصا اگر همه این کار را انجام دهند. حتی اگر احتمال اثر ندهیم مستحب است امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
- اصرار بر گناه: فردی که به او تذکر میدهیم اصرار بر آن کار داشته باشد نه اینکه اشتباهاً خطایی بکند.
- نداشتن عذر موجه: فردی را که تذکر میدهیم معذور نباشد بلکه بدون عذر موجه و عمداً خطایی بکند.
- نداشتن مفسده: این کار برای کسی که تذکر میدهد ضرر مالی و جانی قابل توجهی نداشته باشد.
- آداب امر به معروف و نهی از منکر:
- سخن گفتن حکیمانه و معقول
- پند دادن با مهر و محبت
- به کار بردن بهترین عبارات
- داشتن زبان نرم
- رفاقت کردن در امر به معروف
- جلب اعتماد
- درنظر گرفتن خدا
- مغرور نشدن
امر به معروف و نهی از منکر
در آیات متعددی از قرآن به امر به معروف و نهی از منکر سفارش شده است. در این مقاله بر پایه منشور تربیتی لقمان که در سوره مبارکه لقمان بیان شده است به بررسی مسأله امر به معروف و نهی از منکر میپردازیم. پنجمین فرمان در منشور تربیتی قرآن از زبان لقمان حکیم، سفارش درباره امر به معروف و نهی از منکر است. در آيه 17 این سوره آمده است: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَأمُر بِالمَعروفِ وَانهَ عَنِ المُنكَرِ»[1].
الف- بیتفاوت بودن یا نبودن
ما دو راه در مسیر هدایت داریم که میتوانیم یکی از این دو راه را به فرزندان خود نیز ارائه کنیم. یک راه این است که به فرزندان خود بگوییم فرزندم، مراقب خودت باش و به دیگران کاری نداشته باش. هر کس را در قبر خودش میگذارند، حواست به خودت جمع باشد تا آسیب نبینی. و اینگونه بدون اینکه مستقیماً از او بخواهیم او را از زحمت نشر فرهنگ الهی بازمیداریم. طوری با او صحبت میکنیم که او فکر میکند فقط باید به فکر خودش باشد.
راه دوم این است که به او بگوییم فرزندم شما مسئولیّت دارید، خودت که نماز میخوانی دوست خود را هم باید نمازخوان کنی. اگر یک نفر به دست تو هدایت شود از هر آنچه که آفتاب بر آن میتابد بهتر است. تا جایی که میتوانی باید مواظب باشی دیگران هم گناه نکنند، نه اینکه فقط خودت گناه نکنی. اگر برای خودت خیری را میخواهی برای دیگران هم باید بخواهی. بزرگترین خیر، رفتن به راه خدا است، بالاترین خیر ترک گناه است و این یک فرهنگ است که باید در تمام جامعه انتشار یابد. حال ما کدام راه را باید انتخاب کنیم؟ کدام فرهنگ را باید به فرزندان خود بیاموزیم؟
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم
جواب این سوال را میتوان از قرآن آموخت؛ در قرآن لقمان ابتدا به پسر خود میگوید که نماز را برپادار اما نمیگوید فقط خودت نماز بخوان، بلکه اضافه میکند که «وَ أمُر بِالمَعروفِ»، به کارهای خوب امر کن، یعنی از دیگران بخواه که اعمال خوب انجام دهند. با زبان نرم و خوشاخلاقی و مهر و محبّت از دیگران هم مطالبه کن و تلاش کن آنها را به راه خدا بیاوری.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا بر ما واجب است تمام این مسائل را از قرآن بیاموزیم و به آن عمل کنیم؟ جواب این است که یقیناً همینطور است. قرآن در آیات مختلفی خطاب به تمام مؤمنین میفرماید که باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، از جمله:
«وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعونَ اللَّـهَ وَ رَسولَهُ أُولـئِكَ سَيَرحَمُهُمُ اللَّـهُ إِنَّ اللَّـهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»[2]
مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی دارند، و نماز را برپا می کنند، و زکات می پردازند، و از خدا و پیامبرش اطاعت می نمایند؛ یقیناً خدا آنان را مورد رحمت قرار می دهد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
در این آیه میفرماید که بعضی مردان و زنان مؤمن، یکدیگر را به کارهای خوب امر میکنند و از کارهای بد نهی میکنند. چرا که خداوند در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر به مؤمنین ولایت داده است. در آیه دیگری میفرماید باید جمعی باشند که اهتمام ویژهای به امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند:
«وَ لتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدعونَ إِلَى الخَيرِ وَ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ أُولـئِكَ هُمُ المُفلِحونَ»[3]
و بايد در ميان شما گروهى باشند كه به نيكى فرمان دهند و از كار ناشايسته باز دارند و هم آنان رستگارانند.
میفرماید که میبایست از میان مسلمانان و مؤمنین، گروهی باشند که امر به معروف و نهی از منکر کنند. بعد میفرماید که اینها رستگار هستند. قرآن نمیخواهد که فقط خودمان خوب باشیم، بلکه میفرماید خوبی را نشر دهید و تبدیل به فرهنگ کنید. در سوره عصر میفرماید:
«وَ العَصرِ * إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ* إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ »[4]
همه انسانها در زیانند. انسان، عمر خود که سرمایه ابدی او است را از دست میدهد. پس همه زیان میکنند، مگر کسانی که:
- مؤمن باشند،
- اهل عمل صالح باشند
- و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کردهاند.
یعنی غیر از اینکه خود اهل ایمان هستند، دیگران را هم به ایمان دعوت میکنند. بعد از اینکه خود نماز خواندند، تا جایی که میتوانند دیگران را هم نمازخوان میکنند. نه تنها خودشان گناه نمیکنند که دیگران را هم به ترک گناه وامیدارند. پس طبق آموزههای قرآن، این وظیفه ما است که به فرزندان خود بیاموزیم: «أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أمُر بِالمَعروفِ»، چرا که این نگاه قرآن کریم است. فرزندان خود را نسبت به معروف و منکر حساس کنیم.
ب- معیار تشخیص معروف و منکر
حال ممکن است سؤال شود که معروف چیست و منکر کدام است که ما به معروف امر کنیم و از منکر نهی کنیم؟
در لغت، معروف یعنی شناخته شده و منظور شناخته شده به خوبی است. یعنی کاری که عموم مردم آن را خوب میدانند. و منکر کاری است که به خوبی شناخته شده نیست، یعنی مردم آن را خوب نمیدانند یا ناپسند میدانند.
حوزه این معروف و منکر چیست؟ با چه معیاری باید بگوییم این کار خوب و این کار بد است؟ ممکن است معیارها متفاوت باشد. مثلاً مردم روی فطرت و عقل خود، در جوامع مختلف، چیزهایی را خوب و چیزهایی را بد بدانند. امّا ما که مؤمن هستیم چطور؟ معیارهای ما که پایبند به دین خدا و به قوانین الهی هستیم و خدا را بالاترین منشأ حکمت و علم و دانش میدانیم چیست؟ طبق اعتقاد ما، آنچه از طرف خدا به ما رسیده بهترین است. پس اگر چیزی در نظر خدا خوب بود ما به آن معروف میگوییم و اگر چیزی از نظر خدا بد بود به آن منکر میگوییم. خداوند نظر خود را در قالب اوامر و نواهی برای ما اعلام کرده است. آنچه که زیبا بوده است را برای ما حلال و آنچه را که ناپسند بوده حرام کرده است.
درباره پیغمبر اکرم (ص) در سوره اعراف آمده است: «يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ يَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ»[5]؛ مردم را به خوبیها امر میکند و از بدیها باز میدارد. پس هر چه پیامبر گرامی امر کرده معروف و از هر چه نهی کرده منکر است. پس اگر گفتهاند گوشت گوسفند حلال است میفهمیم طیّب و پاکیزه است. و اگر گفتهاند گوشت خوک حرام است پس خباثتی در آن وجود دارد. بقیّه کارهای حلال و حرام نیز همینطور است.
پس معیار ما که پایبند به دین خدا هستیم، در امر به معروف و نهی از منکر، احکام خدا است. معروف و منکر ما حلال و حرام خدا است. محور انتخابها و تصمیمهای ما آن چیزی است که در دین خدا خوب یا بد دیده میشود. بقیّه مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در جامعه باید با دین خدا، با احکام خدا و با حلال و حرام خدا محک زده شود.
ج- فطری بودن امر به معروف و نهی از منکر
امّا نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که امر به معروف و نهی از منکر امری فطری است. یعنی حتی انسانهایی که دین هم ندارند در سطح جامعه این کار را انجام میدهند. چون نمیتوانند نسبت به جامعه خود بیتفاوت باشند. احتمالا تحلیل او اینگونه خواهد بود که من هم در جامعه هستم و اگر جامعه دچار مشکل و بحران شود، من و فرزندانم نیز آسیب میبینیم. پس افراد بیدین هم فطرتاً خود را موظّف به امر به معروف و نهی از منکر میدانند.
مثالی عرض میکنم؛ یکی از دوستان که سالها در آلمان زندگی میکرد و از مردم آنجا و نظم آنها تعریف میکرد، میگفت من داشتم از چراغ قرمز عابر پیاده عبور میکردم که ناگهان کسی که کنار من بود دستم را گرفت و مرا از این کار نهی کرد و کلمهای ناپسند نیز به من نسبت داد؛ با اینکه پلیسی هم آنجا نبود. این پایبندی به قانون و تذکر شهروندی برای این دوست بنده بسیار قابل توجه و زیبا بود. لذا به او گفتم میبینید! امر به معروف و نهی از منکر در هر جامعهای کاری لازم و شایسته تلقی میشود و کسی اسم آن را فضولی نمیگذارد؛ آن شخص رد شدن از چراغ قرمز را منکر و بد میدانسته و بنابراین شما را از آن نهی کرده و برای شما هم قابل قبول است.[6]
یکی دیگر از دوستان من که باز در آلمان هستند میگفتند: من ماشین خود را با آب شهری میشستم. همسایه آمد و گفت: این کار خلاف قانون است و اگر شما ادامه دهید، مجبور هستم به پلیس خبر دهم. میگفت: من خیلی توجّه نکردم، اما 10 دقیقه بعد پلیس آنجا بود. پس کسی نمیتواند بگوید که من هر کاری بخواهم انجام میدهم و به هیچ کس ارتباطی ندارد اما متأسّفانه عدهای در صدد حذف امر به معروف و نهی از منکر در امور شرعی هستند؛ وقتی به آنها میگوییم نباید معصیّت خدا را انجام بدهید، برآشفته میشوند و میگویند: به شما چه ارتباطی دارد؟!
ما در پاسخ میگوییم: به همه ارتباط دارد، زیرا به جامعه ما مربوط است و من و سایر مردم در همین جامعه زندگی میکنیم. به حکم خدا مربوط است و خدا هر یک از ما را مسئول این کار قرار داده است. نمیشود کسی بیاید کاری انجام دهد که به فرزند من یا دیگران آسیب برسد آنگاه بگوید که به شما ارتباط ندارد. متأسفانه عدهای میخواهند این موضوع غلط را در جامعه ما به فرهنگ عمومی تبدیل کنند که البته باید به آن دقت داشته باشیم و با آن مبارزه کنیم.
به فرزندان خود بیاموزیم که اگر کسی در مقابل امر به معروف یا نهی از منکری که انجام دادند به آنها بگوید به تو ارتباطی ندارد پاسخ دهد که چطور ارتباط ندارد؟ اگر من دیوار مدرسه را خراب کنم شما به من نمیگویید این کار را انجام نده؟ برای ساخت این دیوار هزینه شده و این دیوار جزو اموال عمومی است و برای استفاده همه است. اگر کسی به یک قسمتی از شهر آسیب بزند به او تذکر نمیدهیم؟! پس چرا در امور دینی میگوییم به تو ارتباطی ندارد؟
ضمن این که کسانی که با امر به معروف و نهی از منکر در امور شرعی مقابله میکنند و در این رابطه به افراد تذکر میدهند که شما نباید در کار دیگران دخالت کنید، در واقع نهی از منکر میکنند لکن از چیزی که نزد آنان منکر است؛ آنان گمان میکنند امر به معروف دخالت در کار دیگران است و کاری بد است، به خودشان اجازه میدهند که دیگران را از این کار بازدارند. بنابراین اصل امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست که بتوان آن را نفی کرد. پس تمام افراد جامعه ایمانی نیز باید از کارهایی در شرع اسلام منکر و بد است نهی کنند و به کارهایی که واجب و لازم است امر کنند. باید به نماز خواندن، پرداخت زکات واجب به فقرا و غیره امر کنیم و از دزدی، شراب خواری، دروغ و غیره نهی کنیم.
د- حوزههای امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر دو حوزه دارد:
1- حوزه فردی: آن است که اگر فردی خطایی کرد یا گناهی مرتکب شد، به او تذکّر دهیم و یا اینکه دیگران را به انجام واجباتی مثل نماز دعوت کنیم.
2- حوزه اجتماعی: امر به معروف و نهی از منکر به جز حوزه فردی یک حوزه اجتماعی هم دارد. امام حسین (ع) در خطبهای فرمودند: من برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امّت جدم قیام کردم.[7] پس قیام امام حسین (ع)، یک قیام اجتماعی بود که در آن خود و عزیزانشان به شهادت رسیدند و اهل بیتشان در دست دشمن به اسارت رفتند. ایشان هدف از قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر عنوان میکند. یعنی زمانی که جامعه به سمت منکرات منحرف شده بود و از احکام خدا فاصله گرفته بود و حاکمان فاسد جامعه را به تباهی میکشاندند، حضرت خود را مسئول امر به معروف و نهی از منکر دانست.
حضرت امامخمینی (ره) نیز در سخنان خود میفرمودند که امر به معروف و نهی از منکر از وظایف الهی است. ایشان نهضت و انقلاب را در حوزه امر به معروف و نهی از منکر جای میدادند. قرنها بود که جهان به سمت بیخدایی در حال حرکت بود، راهی را که دنیای غرب رفته بود، دیگران هم تبعیّت میکردند. امّا امام آمدند و این تفکر را القا کردند که جامعه باید بر مدار دین خدا و احکام الهی اداره شود. ایشان این منکر فکری و عملی را که در دنیا به وجود آمده بود، عوض کردند و در سطح جهانی آن را مطرح کردند. این مکتب فکری برای دشمنان بسیار سنگین بود چرا که با اهداف و مقاصد آنها در تضاد بود.
هـ – شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر
برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر پنج شرط بیان شده است. یعنی با تحقق این پنج شرط امر به معروف و نهی از منکر بر هر مسلمانی واجب میشود:
1- علم و آگاهی آمر به معروف
کسی که میخواهد امر به معروف و نهی از منکر بکند باید خود عالم به آن مسأله باشد. جاهلانه سخنی نگوید، روی ذوق و سلیقه خود یا از روی تعصّبات بیجا حرف نزند بلکه معروف و منکری که مطرح میکند دقیقاً مبتنی بر احکام خدا باشد. به یاد دارم که قبل از انقلاب فردی در حرم حضرت معصومه (س) به جوانی عتاب و خطاب میکرد که چرا اینقدر موی سر تو بلند است؟ چرا آنها را با ماشین نزدید؟ من گفتم: مگر این حرام است؟ گفت: حرام است! این یک نهی از منکر جاهلانه است. ما باید با دقّت وارد بشویم، احکام خدا را بدانیم و دقیق امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
2- احتمال اثر در امر به معروف و نهی از منکر
شرط دوم این است که احتمال بدهیم که کار ما اثر خواهد داشت. البتّه در اینجا دو نظر وجود دارد. یکی اینکه بعضی از بزرگان و مراجع فرمودهاند که هر امر به معروف و نهی از منکری حتماً اثر دارد، ممکن است کسی از ما قبول نکند و حتی ناراحت و عصبانی هم بشود اما یک اثری در ذهن او میگذارد و اگر این مسأله از جانب چند نفر دیگر هم تکرار شود اثر آن قطعاً بیشتر و عمیقتر خواهد بود. بنابراین اگر زمینهای میبینیم، باید این کار را انجام دهیم. نظر دوم این است که گفتهاند حتی اگر احتمال اثر هم ندهیم، مستحب است که امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
3- اصرار بر گناه
شرط سوم این است که آن فردی را که از منکر نهی میکنیم بر آن گناه مصرّ باشد. ممکن است یک بار خطایی از کسی سر میزند ولی میدانیم او آدم خوبی است و در واقع اشتباهی اتّفاق افتاده است. امّا یک وقت اصرار بر آن کار دارد و آن را ادامه میدهد.
4- نداشتن عذر موجه
شرط چهارم این است که فردی را که امر به معروف یا نهی از منکر میکنیم، عذری بر انجام یا عدم انجام آن کار نداشته باشد. مثلاً میبینیم کسی در ماه رمضان روزه میخورد، ممکن است معذور باشد، مسافر یا مریض باشد. اگر دانستیم عذری ندارد، واجب است تذکر دهیم.
5- نداشتن مفسده
شرط پنجم این است که مفسدهای به دنبال این کار نباشد. ممکن است فرد در موقعیتی قرار گیرد که جانش به خطر بیفتد یا ضرر و زیان بسیار سنگینی بر حیثیّت و اموالش وارد شود. با این پنج شرط امر به معروف و نهی از منکر واجب میشود.
و- آداب امر به معروف و نهی از منکر
هر کاری آدابی دارد. مثلاً نمازخواندن آدابی دارد که واجب است؛ مثل کسب طهارت، رو به قبله ایستادن و آداب مستحبّی هم دارد مثل اینکه انسان با لباس خوب، مثلاً با پوشش عبا به نماز بایستد، مقدّماتی را به جا بیاورد، اذان و اقامه بگوید و بعد تعقیباتی داشته باشد. امر به معروف و نهی از منکر هم آدابی دارد که آن را از آیات قرآن میتوان استنباط نمود.
خداوند در سوره مبارکه نحل میفرماید: «ادعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ »[8]
«ادعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ» در ابتدا میفرمایند که مردم را به راه خدا دعوت کن. خود این امر به معروف است. همانطور که قبلاً گفته شد از بالاترین مصادیق امر به معروف این است که فرهنگ جامعه را به سوی خدا ببریم. حالا که میخواهیم مردم را به سوی خدا بخوانیم، باید اصولی را رعایت کنیم:
1- سخن حکیمانه
حکیمانه و معقول سخن بگوییم. حرفی نزنیم که طرف مقابل از گفته ما متنفّر شود. ما میخواهیم دلها را تحت تأثیر قرار بدهیم. نمیخواهیم فقط یک کار ظاهری انجام گیرد. دلها نیز به این راحتی تحت تأثیر قرار نمیگیرند. لذا باید تا جایی که میتوانیم با شفقّت و مهربانی و رفاقت رفتار کنیم. عباراتی که استفاده میکنیم مؤدّبانه و زیبا باشد. دقیقاً باید اینها را به فرزندان خود بیاموزیم که با هر عبارت و لحنی حرف نزنیم. و حتی اگر طرف مقابل عکسالعمل تندی نشان داد شما ملایمت داشته باشید.
2- پند نیکو
«وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ» موعظه یعنی پند دادن. امّا پندی که حسنه باشد؛ یعنی زیبا و حساب شده و با مهر و محبّت باشد. به گونهای که احتمال بدهیم اثر میگذارد. اگر زمخت، بیادبانه، تند و خشن باشد، طبیعی است که اثرگذار نخواهد بود. مگر در موقعیتی که طرف مقابل معاند است و بخواهیم جلوی او را بگیریم. امّا در جایی که بحث تربیت باشد، باید با لحاظ یک کار تربیتی امر به معروف یا نهی از منکر کرد.
3- به کار بردن بهترین عبارات هنگام امر به معروف و نهی از منکر
«وَ جادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ» جدال یعنی گفتگو و بحث. گاهی یک امر معروفی گفته میشود اما طرف مقابل قانع نمیشود و وارد بحث میشود. از نظر قرآن این اشکالی ندارد، با او گفتگو کنید امّا «بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ» به بهترین شیوه. در این آیه وقتی صحبت از موعظه میشود میفرماید موعظه حسنه؛ و وقتی به جدال می رسد میفرماید جدال احسن. خیلی زیبا است.
وقتی طرف مقابل قانع نمیشود و کار به گفتگو میکشد، استدلال میکند و دلیل میخواهد گفتگو کنید امّا این گفتگو باید احسن باشد. برای اینکه خوب متوجّه شویم جدال احسن یعنی چه، به آیات دیگری از قرآن مراجعه میکنیم. در سوره اسراء میفرماید:
«قُل لِعِبادي يَقولُوا الَّتي هِيَ أَحسَنُ»[9]
و به بندگانم بگو: سخنی را که نیکوتر است، بگویند.
به بندگانم بگو وقتی میخواهید با هم حرف بزنید، بهترین روش گفتگو را به کار ببرید. بهترین جملات و بهترین عبارات را انتخاب کنید. برای اینکه از کسی درخواست کنیم که بنشیند هم میتوانیم بگوییم: بنشین. هم میتوانیم بگوییم: بفرمایید. بفرما را به کار ببرید. درست است که اینها یک معنا میدهد امّا اثری که در قلب مخاطب میگذارد متفاوت است.
ما باید تمام این اصول را به فرزندان خود نیز بیاموزیم. اگر خود ما بتوانیم به آنها عمل کنیم، هم عمل ما و هم بیان ما به بچّهها آموزش میدهد. یادآوری کنیم که در این کار باید از زمختی و درشتی دوری کرد زیرا قرآن دستور میدهد که تذکر ما باید در نهایت لطف انجام پذیرد. در ادامه آیه علت امر را بیان مینماید و میفرماید:
«إِنَّ الشَّيطانَ يَنزَغُ بَينَهُم إِنَّ الشَّيطانَ كانَ لِلإِنسانِ عَدُوًّا مُبينًا»
زیرا شیطان میان آنان دشمنی و نزاع میافکند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است.
شیطان در کمین است که دو به هم زنی کند و کینه ایجاد کند. اگر شما از عبارات نامناسبی استفاده کنید کینهای از شما در قلب او ایجاد میشود و دشمنیها آغاز میشود و شیطان دشمن آشکاری برای انسان است.
4- زبان نرم
این امر تا جایی اهمیت دارد که خداوند به حضرت موسی (ع) و برادر ایشان هارون دستور میدهد:
«اذهَبا إِلى فِرعَونَ إِنَّهُ طَغى فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشى »[10]
به سوی فرعون روید که او سرکشی کرده؛ و با عبارات نرم با او سخن بگویید، چه بسا متذکّر شود یا خشیّت خدا در دل او پدیدار شود.
پس بار اوّل که نزد او میروید باتندی رفتار نکنید. البته وقتی که فرعون اثر نپذیرفت و معلوم شد که دیگر نمیخواهد زیر بار حق برود و حرف حق را قبول کند قطعاً نحوه سخن گفتن عوض میشود.
5- رفق و مدارا
در مصباح الشّریعه جمله زیبایی وجود دارد که میفرماید:
«وَ كُن رَفِيقاً فِي أَمرِكَ بِالمَعروفِ وَ شَفِيقاً فِي نَهيِكَ عَنِ المُنكَرِ»[11]
هنگام امر به معروف با رفاقت و مدارا و همراهی برخورد کنید و هنگام نهی از منکر با شفقّت و مهربانی رفتار کنید.
در آموزش امر به معروف و نهی از منکر به فرزند خود بگوییم که اگر میخواهی دوست خود را به راه خدا بیاوری، باید با او رفیق شوی، ممکن است هدیهای برای او بخری تا این رفاقت تثبیت شود. آنگاه که دل به تو بست، حرف تو را بهتر گوش میکند. و اگر در نهی از منکر با عصبانیت و تندی رفتار کنی نه تنها اثری نخواهد داشت بلکه این کار به ضرر تو است زیرا قلب تو را ظلمانی میکند و تو را از خدا دور میکند.
6- جلب اعتماد
امیر المؤمنین (ع) جملهای به این مضمون دارند که دلها به راحتی جذب نمیشوند. اگر کسی بتواند اعتماد مردم را جلب کند، حرف او در دلها اثرگذار خواهد بود. اگر دلی به شما وابسته شود، حرف شما را خواهد پذیرفت. گفتهاند که بزرگترین عامل پیشرفت پیامبر اکرم (ص) اخلاق عظیم ایشان بود که در مقابل دیگران برآشفته نمیشد و بسیار صبر و تحمّل داشتند.[12]
7- در نظر گرفتن خدا
شک نکنیم که اگر کاری برای خدا انجام گیرد، اثر بخش خواهد بود. گاهی کسی دیگری را نصیحت میکند، امّا هدفش این است که خود را نشان دهد، یا میخواهد انتقام خود را از آن فرد بگیرد. تلاش کنیم نصحیت ما اینگونه نباشد. قصد خدا بکنیم. به خاطر خدا حرف بزنیم، به خاطر خدا امر به معروف و به خاطر خدا نهی از منکر کنیم. وقتی همه اعمال ما به خاطر خدا شد، خود به خود اخلاق انسان هم اخلاق نیکویی میشود.
8- دوری از غرور
و آخرین نکته اینکه مواظب باشیم گرفتار غرور نشویم. وقتی کسی مرتکب گناهی میشود و ما میخواهیم نهی از منکر بکنیم، در ذهن خود او را بد نبینیم. انسان ممکن است خطا کند پس خود را بهتر از او ندانیم. شاید من در یک موقعیت دیگری متوجه نباشم و خطای بزرگتری داشته باشم. نیت ما در امر به معروف و نهی از منکر باید منتشر کردن فرهنگ الهی در جامعه باشد. این کار را برای رضای خدا انجام دهیم و در این راه گرفتار عجب و خودبینی نشویم.
مباحثی که مطرح شد، مختصری بود از آنچه که در باب امر به معروف و نهی از منکر از آیات و روایات برداشت میشود. البتّه جای سخن بسیار است، به عزیزان توصیه میکنم که احادیث و کتابهایی که راجع به امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد را یک بار بخوانید و ببینید که معصومین چه عظمتی برای این کار قائل هستند. برخی گفتهاند این عمل، عبادتی است که قضا ندارد. هرچند ممکن است موقع آن بگذرد ولی در عین حال باید اهتمام ما به این امر بسیار جدّی باشد.
اما متأسفانه جامعه ما به سویی در حال حرکت است که مسأله امر به معروف و نهی از منکر کمرنگ شده و حتی برخی آن را کار بدی تلّقی میکنند. میبایست ما و همه کسانی که مؤمن به قرآن هستیم مسأله را جدّی بگیریم و از ملامت مردم نترسیم. در دعای ندبه درباره امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «و لا تَأخُذُهُ في اللَّهِ لَومَةُ لَائِمٍ؛ ملامت مردم در انجام وظیفه الهی در ایشان هیچ تأثیری نداشت». مردم چه خوب بگویند چه بد نباید تأثیری در اعمال ما داشته باشد چرا که اجر با خدا است. اگر کسی ما را سرزنش نیز بکنند، باید برای خدا تحمّل کنیم.
قرآن و خانواده
این مقاله بخشی از درس قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
ورود به صفحه درس
[1]– سوره لقمان، آیه 17.
[2] – سوره توبه، آیه 71
[3] – سوره آلعمران، آیه 104
[4] – سوره عصر، آیات 1تا 3
[5]– سوره اعراف، آیه 157.
[6]– ممکن است گفته شود که این مثال نشان از یک فرهنگ است و فرهنگ با آموزش ایجاد میشود و بنابراین ارتباطی با فطرت انسان ندارد. در پاسخ میگوییم درست است که احترام به قانون از امور فرهنگی است، اما شاهد مثال ما آن تذکری است که آن شهروند داده و این که از بیان حق خجالت نکشیده است؛ این امر نشان میدهد که حساس بودن نسبت به اعمال اجتماعی افراد جامعه در تمام انسانها وجود دارد.
[7]– بحار الأنوار، ج 44، ص 329.
[8] – سوره نحل، آیه 125.
[9] – سوره اسراء، آیه 53.
[10]– سوره طه، آیه 43.
[11]– مصباح الشريعة، ص 43.
[12]– سوره آل عمران، آیه 159.