نمایش جزئیات
شرح نامه 31 نهج البلاغه
دسته بندی: مجمع رهروان
درسنامه شماره ٨
شرح نامه 31 نهج البلاغه/ امر به معروف و نهی از منکر
هر مسلمانی موّظف است که هم خودش عامل به واجبات و ترک حرام باشد و هم دیگران را به ادای واجبات امر و از ارتکاب گناهان نهی کند. حالا اگر فرضاً کسی خودش اهل عمل نیست آیا وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد و از گردن او ساقط است؟
وَ أمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أهْلِهِ وَ اَنْکِرِ الْمُنكَر
مولا علی(ع) در ادامهی وصیّتهای دلسوزانه خود به فرزندش میفرماید: پسرم در زندگی امر به معروف کن کمکم خودت هم اهل معروف و نیکوکاران میشوی و همچنین نهی از منکر کن.
در این بیان نورانی حضرت اشاره میکند به ٢ وظیفه مهم اسلامی که نه تنها به عهده امام و رهبر آسمانی، بلکه به عهدهی همه مسلمین است اگرچه این بحث بسیار مهمی است و مبسوط و طولانی، لکن ما در اینجا اشارهای گذرا بر این مسئله میکنیم و عزیزان را ارجاع میدهیم به کتب مربوطهای که در این موضوع نوشته شده است.
اولاً چرا انسان اگر امر به معروف کند خودش هم از اهل معروف و نیکوکاران میشود، شاید علّت مسئله این باشد که چون انسان دیگران را امر به معروف میکند اگر خودش اهل معروف نباشد در پیش وجدان خود شرمنده میگردد به علاوه از مردم هم خجالت میکشد که بگویند او به معروف امر میکند در حالی که به منکر عمل میکند. مجموع این امور سبب میشود که با امر به معروف انسان تدریجاً در سلک عاملان به معروف درمیآید. واژهی معروف یعنی شناخته شده و منکر یعنی ناشناس و مقصود از منکر یعنی گناه و معصیت پس بنابراین هر کار زشتی در نظر مسلمان باید ناشناس باشد و منکر به حساب بیاید و بیگانه و غریبه دیده شود یعنی جامعه اسلامی این چنین باید پاک و به دور از کارهای زشت و ناپسند باشد. به طوری که اگر یک زن بیحجاب ببیند با تعجّب بگوید این دیگر چیست ما چنین چیزی نداشتیم روی این جهت است که این دو وظیفه اسلامی یعنی امر به معروف و نهی از منکر بیانگر این مطلب است که باید در محیط اسلامی و زندگی مسلمانان تمام کارهای خوب معروف یعنی شناخته شده و آشنا و خودی به حساب بیاید و تمام کارهای بد منکر یعنی غریبه و بیگانه دیده شود و از همه سو در مقام دور کردن آن عمل زشت برآیند.
این بحث مهم را توجه کنید:
هر مسلمانی به حکم عقل و شرع دارای دو وظیفه است:
١ـ عمل به معروف یعنی انجام دادن آنچه شرعاً دستور داده شده است و ترک منکر یعنی ترک آنچه شرعاً حرام اعلام شده است.
٢ـ دومین وظیفه او امر به معروف است یعنی دیگران را وادار کردن به انجام دادن واجبات و ترک حرام و اجتناب از گناه.
هر مسلمانی موّظف است که هم خودش عامل به واجبات و ترک حرام باشد و هم دیگران را به ادای واجبات امر و از ارتکاب گناهان نهی کند. حالا اگر فرضاً کسی خودش اهل عمل نیست آیا وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد و از گردن او ساقط است؟
نه این ٢ از هم جداست، اهل عمل نبودن مجوّز نمیشود که ما امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم که اگر ترک کنیم ٢ گناه مرتکب شدیم یکی این که خودش عمل نکرده و دیگر این که دیگران را امر و نهی نکرده و سبب تعطیل شدن این دو اصل دین میشود.
البته ناگفته نماند که تأثیر امر و نهی انسان در دیگران مشروط به اهل عمل بودن انسان است اما واجب بودن این دو دستور مشروط به اهل عمل بودن خود انسان نیست ترک وظیفه شخصی (عمل کردن خود انسان) مجوّز ترک وظیفه اجتماعی نمیشود. البته خداوند در قرآن میفرماید:
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ[١]
ای کسانی که ایمان آوردید چرا آنچه را که خود عمل نمیکنید میگوئید. منظور آیه این نیست که اگر خود عمل نمیکنید دیگران را هم امر و نهی نکیند بلکه آیه شریفه در مقام سرزنش است که چرا پایبند بهگفتههای خود نیستید، این کار زشتی است که انسان به آنچه میگوید عمل نکند.
عالم بیعمل سزاوار توبیخ است و این کار موجب خشم و غضب خداوند است، انسان باید در عالم ایمان به گفتن اکتفا نکند که موجب خشم بزرگ خدا بشود و آیه ربطی به داستان امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
برگردیم سر اصل بحث:
در اهمیّت بحث مسأله امر به معروف و نهی از منکر این بیان از امام امیرالمؤمنین(ع) کافی است:
و ما اَعْمالُ الْبِرّ کُلُّها وَ الْجِهادُ فی سَبیلِ الله عِنْدَ الاَمْرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النَّهِیْ عَنِ الْمُنْکَرِ الّا کَنَفْثَۀٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ.[٢]
همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر بسان آب کمی است که از دهان هنگام دمیدن بیرون میآید در برابر دریای عمیق بیکران.
با تعطیل شدن امر به معروف و نهی از منکر اساس اسلام رو به انهدام میرود و جامعهی مسلمین عزّت خود را از دست میدهد.
امام باقر(ع) فرمود:
اِنَّ أَلْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهیِ عَنِ الْمُنْکرِ سَبیل الانبیاء وَ مِنْهاج الصّالِحینَ.
راه و رسم پیامبران و صالحان امر به معروف و نهی از منکر است.
فَریضَۀَ تُقام بِهَا الْفَرائِض.
این فریضه بزرگی است که سایر واجبات دیگر به سبب آن به پا داشته میشود و استوار میگردند.
وَ تَأمَنُ الْمَذاهِب.
به وسیله امر به معروف و نهی از منکر راهها امنیّت پیدا میکند و جلوی هرج و مرج و طغیانگری گرفته میشود.
وَ تَحِلُّ الْمَکاسِب وَ تُرَّدُّ المَظالِم
کسب و کارها حلال میشود و هر صاحب حقّی به حقّ خود میرسد و زمین آباد میشود و از دشمنان انتقام گرفته میشود.[٣]
توضیح بیشتر راجع به این دو وظیفه:
امر به معروف و نهی از منکر و قبیح دو فرع از فروع دین و ضروریات مذهب است و بدون رعایت این دو مسئله شیرازهی شریعت و مدنیّت از هم گسسته میشود و قوام اجتماع متزلزل میشود.
قرآن میفرماید:
وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر.[٤]
باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی دعوت کنند، امر به معروف کنند و مردم را از کار زشت بر حذر دارند.
در قرآن کریم و روایات اسلامی در اهمیّت این دو فریضه و نقش اصلاحی آنها و زیانها و مفاسد ترک آن دو تکلیف بسیار سخن گفته شده است و به عنوان برترین فریضه به شمار آمده است که فرائض و احکام الهی دیگر در سایهی امر به معروف و نهی از منکر قوام و استواری مییابد.
در صدر اسلام علم به این تکلیف مهم از سوی مسلمانان واگذاشته شد و مردم به خاطر ترس یا طمع از تذکّرهای زبانی و اقدامهای عملی در این راه کوتاهی کردند و در نتیجه دین به ضعف گرایید و فاسقان مسلّط شدند.
البته باید توجّه داشت فریضه امر به معروف و نهی از منکر تنها در تذکّراتی نسبت به بعضی از گناهان جزئی از سوی افراد عادی خلاصه نمیشود بلکه قیام بر ضدّ حکومت ستم و تلاش برای اصلاح ساختار سیاسی جامعه و تشکیل حکومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
مرحلهی قبلی این فریضه آن است که انسان در درون دوستدار خوبیها و معروفها میباشد و از منکرات و مفاسد و گناهان بیزار و متنفّر باشد.
این محبت و نفرت قلبی به زبان هم جاری میشود و در عمل هم تجلّی پیدا میکند.
امام حسین(ع) هنگام وداع با قبر رسولالله برای بیرون آمدن از مدینه فرمود:
اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّ المَعروف وَ اُنکِرُ المُنکر
خدایا من معروف را دوست دارم و از منکر و زشتیها بدم میآید.
پیروان فرهنگ عاشورا با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهی از منکر عرصه را بر فسادآفرینان تنگ میسازند چون میدانند که عقبنشینی و سکوت در این جبهه پیشروی و گستاخی دشمنان حق و فسادگستران در جامعه را به دنبال دارد.
تذکّر لسانی حدّاقل عمل به تکلیف در این گونه شرایط است و اگر این فریضه ترک و فراموش شود حدود الهی تعطیل شده و احکام خدا مورد تحقیر و استهزاء قرار خواهد گرفت.
یکی از درد دلهای امام حسین(ع) در مسیر کربلا این است که دنیا دگرگون شده و معروف رخت بربسته و کسی به حق عمل نمیکند و کسی از باطل جلوگیری نمیکند.
در نتیجه: یکی از وظایفی که بر عهدهی تمامی مردم و حتّی حاکمان میباشد سفارش به کارهای خیر و در برخی موارد آمرانه عمل کردن و بازداشتن از کارهای ناپسند است و مراحل قلبی و زبانی این وظیفه مورد تأیید همگان است و شیخ طوسی هم آن را جزء واجبات دانسته اگرچه در کنار آن قیودی و شرایطی را هم مطرح میسازد و میفرماید:
هرگاه فرد مسلمان مطّلع گردید که انجام این فریضه برای او یا برخی از مؤمنین خطری نداشته و ضرری وارد نمیسازد بایستی به انجام آن اقدام نماید در غیر این صورت مجاز به انجام نمیباشد.[٥]
نکته قابل تأمّل این است که اکثر فقهاء و به ویژه شیخ طوسی در این جایگاه هنگامی که بحث امر به معروف و نهی از منکر عملی مطرح میگردد آن را از حیطهی مکلّین عادی و معمولی خارج دانسته و اجازهی امام و یا سلطان را لازم میشمارند.
بنابراین آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که جنبه و جهت ارشادی دارد و با حالت رفاقت و صمیمیّت اجرا میگردد عموم مردم بایستی در صورت تأمین شرایط نسبت به آن اقدام کنند امّا آن بخش از این فرع دینی که بستگی به حکومت و قدرت سیاسی دارد و یا به عبارت دیگر برای امنیّت بخشیدن به جامعه و ایجاد جوّ آرام و به دور از آشوب در برابر کسانی که قصد برهم زدن این آرامش از جامعهی اسلامی را دارند بایستی اجازهی قدرت سیاسی در کار باشد و این حکومت است که به افراد و یا گروههای خاصّی مأموریت داده تا به اقدمات عملی سبقت بگیرند.
با توجّه به اهمیّت این مسئله باید به این نکته هم اشاره کرد که عواقب ترک این دو وظیفه اسلامی بسیار خطرناک است مبادا مسلمین تماشاچی گناه و فساد و معصیت و آلودگی در جامعه باشند و سکوت کنند و تذکّر ندهند امر و نهی نکنند به عنوان نمونه یک حدیث را نقل میکنیم.
قال رسولالله : إذا کَثُرَ الزِّنا بَعدِی کَثُرَ مَوْتُ الفُجعَۀ
هرگاه بعد از مرگ من در میان امّت من زنا و فحشاء زیاد شود مرگ ناگهانی و سکته زیاد میشود.
وَ إذا کَثُرَ الرِّبا بَعْدی کَثُرَ الزَّلازِل.
هر گاه بعد از مرگ من در میان امّت من رباخواری زیاد شود زلزله هم زیاد میشود.
وَ إذا مَنَعُوا الزَّکاۀ هَلَکَتِ المَواشِی.
هر گاه بعد از مرگ من مسلمانان زکات اموال خود را پرداخت نکنند حیوانات چهارپای آنها میمیرند و برای تهیّه گوشت و تغذیه به کشورهای خارج محتاج میشوند.
وَ إذا لَمْ یأمُرُوا بِالْمَعرُوفِ وَ لَمْ یَنْهَوْ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَدْعُوا عِنْدَ ذلک خِیارُهُم فَلا یُسْتَجابُ لَهُمْ
هرگاه بعد از مرگ من امّت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند در آن زمان خوبان امّت و اولیای خدا هم دعا میکنند، خدا دعای خوبان را هم مستجاب نمیکند.[٦]
مبادا با سکوتِ ما گنهکاران و مفسدان تأیید بشوند که ما از این جهت در روز قیامت مسئول هستیم.
البته باید توجّه داشت که این دو وظیفه اسلامی با همهی اهمیّتی که دارد اجرای آن و عمل کردن به آن شرایطی دارد.
این طور نیست که در همه جا و همه وقت و برای همه کس این دو وظیفه را باید پیاده کرد. بعضی از شرایط آن را توجّه کنید:
١ـ انسان امرکننده و نهیکننده باید آشنا به معروف و منکر باشد که اگر آشنا نباشد ممکن است امر به منکر کند و نهی از معروف، بعد خلاف مقصود پیش میآید.
٢ـ احتمال بدهد که تذکّر او در طرف گنهکار اثر میکند و تأثیر میگذارد. اگر احتمال تأثیر ندهد و یا این که یقین دارد اثر نمی کند، تکلیف امر و نهی کردن ساقط است.
٣ـ در امر و نهی کردن ضرر جانی ، مالی، عرضی و ناموسی وجود نداشته باشد. اگر احتمال بروز ضرر و خطر بدهد وجوب این دو تکلیف ساقط میشود.
٤ـ امر به معروف و نهی از منکر باعث سرافکندگی و شرمندگی مخاطب نشود، یعنی در میان جمع تذکّر ندهد که گاهی نتیجه معکوس خواهد بود و عکسالعمل نامناسبی از گنهکار دیده میشود. مثلاً لجبازی میکند و یا توهین و بیاحترامی میکند و امثال ذلک. انسان باید وقتشناس و شخصشناس باشد.
قال علی(ع) : نُصْحُکَ فِی الْمَلَأ تَقْرِیعٌ.
حضرت فرمود: نصحیت در میان جمع باعث کوبیدن شخصیّت و خدشهدار کردن جان و روان شخص گنهکار میشود که نتیجه مطلوب نخواهد داشت.[٧]
و در بعضی از مواقع اقدام بر امر به معروف و نهی از منکر چون در شرایط مناسب صورت نمیگیرد، نتیجهای جز ندامت و اتلاف امکانات و نفوس در پی نخواهد داشت. باید مواظب شخصیّت افراد بود و به بهانه امر و نهی آنها را خُرد نکنیم. خداوند به حضرت موسی و هارون میفرماید: قُولا لَهُ قَوْلاً لَّيِّناً.
وقتی میخواهید با فرعون حرف بزنید و به او تذکّر بدهید، نرم با او سخن بگوئید نه با درشتی نه با خشنونت نه با کتکزدن نه با فحّاشی و امثال ذلک.
اگر دقّت کرده باشید قرآن فرمود: از میان مردم باید عدّهای خاص قیام به این وظیفه کنند، معلوم میشود که این دستور باید توسط گروهی خاص که مطلع بر مبانی و آگاه از شرایط حاکم و دانا در تشخیص مصالح و مفاسد هستند در جامعه تحقق یابد و هر فرد با هر انگیزه و سلیقه و تشخیص نباید در این موضوع دخالت کند.
لذا در حکومت اسلامی باید نهادی با همین نام تأسیس شود که تبلیغات اسلامی را به احسنوجه متکفّل شود و از افراد مجتهد جامعالشرایط و شاخص و ذیصلاح و با تقوا و آگاه بر شرایط جامعه و زمان در راه پیشبرد این هدف استمداد کنند. باید توجّه داشت که شدیداً باید از غلو و افراط و تفریط جلوگیری شود و معتدل عمل کرد تا هدف اصلی که اصلاح جامعه و مردم هستند عملی شود.
در پایان این بحث لازم است که عرض کنیم آنقدر امر به معروف و نهی از منکر مهم است که تمام ائمه را عامل به این دو وظیفه معرّفی میکنیم در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: وَ اَمَرْتُمْ بِالْمَعرُوف وَ نَهَیْتُم عَنِ المُنکَر.
شما امر به معروف کردید و نهی از منکر کردید.
وجود مقدّس امام حسین(ع) هدف قیام خود را همین مسئله بیان میکند. در وصیّتنامهای که به برادرش محمّد بن حنفیه نوشت، مرقوم فرمودند:
اِنَّما خَرَجْتُ یَطلُبُ اْلاِصْلاح فِی اُمَّۀِ جَدّی مُحَمَّد اُرِیدُ اَنَّ آمرَ بِالمَعرُوفِ وَ اَنْهَی عَنِ الْمُنکُرِ.
یعنی: این است و جز این نیست که من قیام کردم برای اصلاح امّت جدّم محمّد و بر این اساس قیام کردم که خواستم امر به معروف و نهی از منکر کنم.
حضرت امیر(ع) در ادامه نامه میفرماید:
بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ.
این جمله حضرت امیر(ع) اشاره به مراتب امر به معروف و نهی از منکر است:
١ـ مرحلهی اول با قلب، یعنی انکار قلبی و بیزاری از منکر در درون دل و جان هر چند ظالمان دست و زبان انسان را ببندند.
٢ـ مرحلهی دوم با زبان که همان تذکّر دادن با وجود شرایط است که بحث کردیم.
٣ـ جلوگیری عملی از منکرات.
بسیاری از فقهاء این مرحلهی سوم را وظیفه حکومت اسلامی و حاکم شرع میدانند و مرحلهی اول و دوم را وظیفه عموم مردم میدانند.
جمله وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهدکَ که در ادامه نامه آمده است ممکن است اشاره به جایی باشد که نهی از منکر اثر ندارد. در چنین مواردی انسان باید مجلس را ترک کند و از عاملان به منکر دوری کند.
و این احتمال هم هست که مقصود این جمله آن است که انسان باید قلباً بیزار باشد که آثار آن در چهرهی انسان نمایان باشد که یکی از مراحل سهگانه نهی از منکر است.
در حدیثی امیرمؤمنان(ع) فرمودند:
اَمَرنا رَسولُالله اَنْ نَلْقَی اَهْلَ المَعاصِی بِوُجُوهٍ مُکفَهِرَّۀٍ.
یعنی رسول خدا به ما دستور داد که اهل منکر را با چهرهای عبوس ملاقات کنیم تا از قیافهی ما بدانند که از آنها بیزار هستیم.[٨]
روی این حساب است که امام صادق(ع) فرمودند:
لایَنبَغِی لِلمُؤمِنِ اَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَی الله فِیهِ وَ لا یَقْدِرُ عَلَی تَغِییرِهِ
جایز نیست برای مؤمن که در مجلسی بنشیند که در آن مجلس معصیت خداوند میشود و آن مؤمن قدرت ندارد که آن جلسه را تغییر دهد، چون نشستن او در آن مجلس و سکوت او تأیید گناه گنهکاران آن مجلس میشود.
و یا در حدیث داریم که: سامِعُ الغَیبَۀِ اَحَدُ المُغتابَین.
اگر کسی به غیبتِ غیبتکنندهای گوش بدهد مثل کسی است که مشغول غیبت کردن است، فرقی نمیکند.
و یا حضرت امیر فرمود: مَنْ رَضِیَ بِعَمَلِ قََومٍ فَهُوَ مِنهم.
هر کس به عمل جمعیّتی یا شخصی رضایت بدهد، این شخص مثل همان کسی است که آن عمل را انجام داده است.
در روایت داریم که خدا لعنت کند کسی را که به صورت شخص بینماز و تارکالصلوۀ بخندد و یا حدیث داریم که اگر کسی به شخص بی نماز و تارکالصلوة لقمه نانی و یا شربت آبی بدهد، مثل این است که ١٢٤٠٠٠ پیامبر را کشته است، اولین آنها آدم ابوالبشر و آخرین آنها رسول اکرم است. به دلیل این که این شخص با خنده و یا دادن طعام و شراب بینمازی شخص بینماز را تأیید میکند.
و اگر خانمی در مجلسی برقصد و دیگر بانوان آن زن رقاصّه را با زدن کف تأیید و تشویق کنند، در گناه رقص آن زن همه شریک و سهیم هستند.
در پایان خلاصهای از این قسمت نامه را برای شما مینویسیم:
پسرم همیشه امر به معروف و نهی از منکر کن تا تو هم از زمرهی صالحین بشوی و از انجام عمل زشت و خلاف رضای خداوند مردم را بر حذر بدار و با آنان به صورت تنبیه و تذکّر برخورد نما و از مردم گنهکار فاصله بگیر تا جایی که میتوانی و قدرت داری. مبادا با آنها هممجلس بشوی و یا رفاقت کنی و یا سیاهیلشکر آنها بشوی که رفاقت با آنها، عجیب در روح و روان آدمی مؤثر است.
در پایان بحث امر به معروف و نهی از منکر ذکر این حدیث هم جالب است و خالی از فائده و لطف نیست.
روزی رسول اکرم برای حضرت سلمان فارسی احوال و اوضاع مردم آخرالزمان را بیان میکرد، فرمود:
سَیَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ لایَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ لایَنهَوْنَ عَنِ المنکر.
زمانی بر این امّت من بیاید که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند.
سلمان با تعجّب پرسید: آیا چنین میشود!؟
حضرت رسول فرمود: ای والله بله به خدا قسم این طور میشود بلکه بالاتر برای تو بگویم.
سَیَأتی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ لَهُ یَأمُرُونَ بِالْمَنَْکَر وَ یَنهَوْنَ عَنِ الْمَعْروف.
زمانی بر امّت من بیاید که مردم امر به منکر و گناه میکنند و نهی از معروف و کارهای پسندیده.
سلمان تعجّب کرد پرسید: آیا این طور میشود!؟
حضرت رسول فرمود: ای والله یا سلمان، آری به خدا قسم این طور میشود. فرمود: از این مهمتر برای تو بگویم:
سَیَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ لَهُ یَکُونُ الْمَعْرُوف عِندَهُم مُنکَر وَ الْمُنْکَرُ عِندَهُم ْمَعْرُوفٌ.
زمانی بر امّت من بیاید که کار معروف در نزد آنها منکر و زشت است و کار زشت و گناه در نظر آنها معروف است.
انصافاً زندگی کردن در این شرایط و بین مردم چقدر سخت است. با حدیثی این بحث را پایان میبریم. رسول اکرم فرمود: زمانی بیاید که اگر چشم مردم به لاشهی مردهی الاغ بیفتد، برای مردم عزیزتر و محبوبتر است تا این که مؤمنی آنها را امر به معروف و نهی از منکر کند.
پناه برخدا
پی نوشتها
[١]ـ سوره صف، آیه ٢.
[٢]ـ نهجالبلاغه، کلمات قصار، ٣٦٦.
[٣]ـ اصول کافی، ج ٥، ص ٥٦.
[٤]ـ سوره آل عمران، آیه ١٠٤.
١. کتاب النهایه، ص ٢٩٩.
١. کتاب زبدۀالاحادیث.
١. غررالحکم، ص ٢٢٥.
[٨]- اصول کافی ج ٥ ص ٥٨.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
عباس ابوالحسنی